بهنظر میرسد در زمان مصریها، یونانیها و رومیهای باستان هیچگونه وسیله کمک بینایی وجود نداشته است، اما مشهور است که تراژدینویس رومیSeneca که در سال چهارم پیش از میلاد میزیسته است کتابها را با نگاه کردن از طریق یک کره شیشهای پرآب که باعث بزرگنمایی میشده مطالعه میکرده است. اما در حدود سال صدم بعد از میلاد سنگ مخصوص مطالعه یا آنچه که ما آن را بهعنوان شیشه بزرگنماییکننده میشناسیم پدیدار شد این وسیله در واقع قطعهای از یک کره شیشهای بود که در مقابل متن مورد مطالعه قرار داده میشد تا حروف را بزرگ کند. در نتیجه ونیزیها یاد گرفتند که شیشه را برای ساختن این وسیله تولید کنند و بعدها نیز لنزهایی را که بجای قرار گرفتن روی متن مورد مطالعه در یک فریم در مقابل چشم جای میگرفت.
برخی نیز اعتقاد دارند که چینیها عینک را دو هزار سال قبل ساختهاند ولی ظاهرا آنها تنها از این وسیله برای مراقبت از چشمهایشان در برابر نیروهای شیطانی استفاده میکردهاند.
درسال ۱۲۸۹ در یک کتاب با عنوان Trait decon unit dela famille di popozo نوشته شده که من بهقدری در اثر کهولت ناتوان شدهام که بدون وسیلهای که به نام عینک معروف است نمیتوانم بخوانم یا بنویسم.
نخستین تابلوی هنری شناخته شده که در آن عینک بهکار رفته نیز توسط Tomaso da modena در سال ۱۳۵۲ ترسیم شده است. یکی از مهمترین پیشرفتهایی که در ساخت عینک در قرن شانزدهم بهوجود آمد معرفی عدسیهای مقعر برای اصلاح نزدیکبینی بود Pop leox. که خودش نزدیکبین بود از عینکهای مقعر هنگام شکار استفاده میکرد و ادعا کرد که این عینک او را قادر ساخته تا از همراهانش بهتر ببیند.
گفته میشود نخستین عدسیهای عینک از جنس کوارتز بودند. زیرا شیشه هنوز ابداع نشده بود عدسیها روی فریمهایی از جنس استخوان و فلز و حتی چرم سوار میشدند.
گروهی میگویند، استفاده از عینک از ایتالیا به کشورهای دیگر مانند فرانسه، آلمان و اسپانیا نیز گسترش یافت و در انگلستان در سال ۱۶۲۹ یک شرکت عینکسازی تاسیس شد که در آرم آن سه عدد عینک دیده میشود و شعارآن این است: امکانی جدید برای افراد مسن. از لحظهای که عینک اختراع شد مشکلی وجود داشت که تقریبا برای ۳۵۰ سال حل نشده باقی ماند: «چگونگی قرار گرفتن عینک روی صورت» با تمام پیشرفتهایی که طی سالها صورت پذیرفت فرم عینک یکی از بهترین نمونههای ضعف مهندسی طراحی بود. مرکز ثقل و مرکز چرخش خیلی از هم دور بودند و بنابراین امکان نگهداری عدسیها در جایگاه دلخواه وجود نداشت.
همچنین فریمها تا حد زیادی به بینی اتکا داشتند که از نظر اندازه شکل و سفتی در بین افراد مختلف متغیر بود و همینطور به گوش که از نظر تقارن و شکل محافظ غضروفی آن و در میزان مویی که بین فریم و گوش وجود دارد متغیر بود .عینکسازان اسپانیایی در قرن هفدهم نوارهای حریری را امتحان کردند که میشد آنها را به فریم متصل نمود و سپس آن را بدور گوش حلقه زد. میسیونرهای ایتالیایی و اسپانیایی مدلهای جدید عینک را به چین منتقل کردند و چینیها قطعاتی از سرامیک یا فلز را به جای نوارهایی که بهدور گوش حلقه میشد بهکار بردند که این ابداع بلافاصله در همه جا منتشر شد. عینکهای پنسی یا Pince-nez هم در دهه ۱۸۴۰ پدیدار شدند. ولی در نیمه دوم قرن نوزدهم بود که تحول عمدهای در رواج این عینکها در میان مردان و زنان بهوجود آمد. در قرن نوزدهم مسوولیت انتخاب لنز صحیح برعهده مشتری بود حتی وقتی که از عینکساز خواسته میشد که لنز صحیح را برای آنها انتخاب کند او این کار را بهصورت تصادفی و اتفاقی انجام میداد.
در شروع قرن بیستم دکتر Norburne Jenkins در ژورنال اپتیک نوشت: استفاده از عینک در خاج از خانه یک ضرورت است. عینک برای خانمها چندان جذاب نیست در واقع بیشتر مردم آن را تحمل میکنند زیرا به آنها گفته میشود که استفاده تمام وقت از آن تنها راه جلوگیری از بروز مشکلات جدی برای چشم است. علیرغم این نوع اظهارنظرها انواع متعددی از عینک و لوازم اپتیکی در دسترس بودند و در محلهای عمومی مورد استفاده قرار میگرفتند. عینکهای دارای شیشههای گرد بزرگ و با فریمهایی از لاک لاکپشت در سال ۱۹۱۴ رایج شدند.
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت